بگذارید تصور کنیم که کتیبه ای با نوشته ای عربی برآن، در تولدو [1]پیدا شده، کتیبه شناسان اعلان کرده اند که نویسنده ی آن همان سید حامد بن انجلی[2] ست که سروانتس، دُن کیشوت را از کار او برگرفته ست. در این نوشته – ی تازه یافت شده – میخوانیم؛ قهرمان – آواره در جاده ها، مسیرها وکوره های اسپانیا چنان که شهره ی آفاق است، با نیزهای در دست و شمشیری بر کمر، که هرکس را به بهانه ای به چالش و مبارزه می کشید – روزی پس از یکی از نبردهایش درمی یابد که مردی را کشته است. کتیبه درست از این نقطه شکسته شده، پس مسئله در اینجا آشکار می شود؛ حدس یا فرضِ آنکه دُن کیشوت ممکن ست چه واکنشه ایی از خود بروز داده باشد؟!
روزی پس از یکی از نبردهایش درمی یابد که مردی را کشته است. کتیبه درست از این نقطه شکسته شده، پس مسئله در اینجا آشکار می شود؛ حدس یا فرضِ آنکه دُن کیشوت ممکن ست چه واکنشه ایی از خود بروز داده باشد.